به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید.
دل من گرفته زینجا،
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم...
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر!اما، تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفه ها، به باران،
برسان سلام ما را.
+ نوشته شده در یکشنبه ۷ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱۲ ب.ظ توسط اسما علائی
|